مرتضی پورآذر؛ رسول حمایت طلب؛ الهه عرب عامری
چکیده
فلج مغزی اصطلاحی است که به طور رایج در خصوص شرایط دارای ویژگی اختلال حرکتی استفاده می شود و با آسیب مغزی غیر تدریجی در اوایل زندگی مرتبط است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر تواتر بازخورد خودکنترلی و آزمونگرکنترلی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت پرتابی در کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک بود. از بین 1750 دانشآموز مبتلا به فلج مغزی ...
بیشتر
فلج مغزی اصطلاحی است که به طور رایج در خصوص شرایط دارای ویژگی اختلال حرکتی استفاده می شود و با آسیب مغزی غیر تدریجی در اوایل زندگی مرتبط است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر تواتر بازخورد خودکنترلی و آزمونگرکنترلی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت پرتابی در کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک بود. از بین 1750 دانشآموز مبتلا به فلج مغزی در مدارس استثنایی شهر تهران، تعداد 30 نفر از کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک همیپلاژیک با دامنه سنی7-12 سال به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور همگن کردن آنها یک مرحله پیشآزمون 10 کوششی به عمل آمد. به منظور بررسی شرکتکنندگان در مراحل اکتساب، یادداری و انتقال به طور تصادفی به 6 گروه 5 نفری شامل سه گروه بازخورد خودکنترلی(با تواترهای 25%، 50% و 75%) و سه گروه بازخورد آزمونگرکنترلی(با تواترهای 25%، 50% و 75%) تقسیم شدند. در مرحلۀ اکتساب، آزمودنیها در 10 بلوک 8 کوششی(مجموعاً 80 کوشش) به تکلیف پرتابی پرداختند. مرحلۀ یادداری و انتقال با فاصله 24 ساعت از آزمون اکتساب و به میزان 10 کوشش بدون بازخورد اجرا گردید، با این تفاوت که آزمودنیها مرحلۀ انتقال را از فاصله 4 متری اجرا کردند(در مقابل فاصله 3 متری در مراحل اکتساب و یادداری). بر اساس نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه، بین گروههای دریافت کننده تواتر یکسان(گروههای خودکنترلی و آزمونگرکنترلی) در مرحله اکتساب تفاوت معنیداری مشاهده نشد، گروه خودکنترلی عملکرد بهتری در مراحل یادداری و انتقال نشان دادند. علاوه بر این، گروه هایی که فراوانی بازخوردی بالاتری دریافت میکردند(گروه خودکنترلی یا آزمونگرکنترلی) عملکرد بهتری را نسبت به شرکتکنندگان در گروههای دریافت کننده بازخورد با فراوانی پایینتر در تمامی مراحل اکتساب، یادداری و انتقال نشان دادند. بنابراین، در حالیکه مزیتهای بازخورد خودکنترلی در مقابل بازخورد آزمونگرکنترلی به هنگام دریافت تواتر بازخوردی یکسان مشاهده شد، به نظر میرسد که کودکان در طول فرایند یادگیری از بازخورد به شیوه ی متفاوتی نسبت به افراد بزرگسال استفاده میکنند و ممکن است کودکان به منظور بهینه سازی یادگیری حرکتی نیازمند فراوانیهای بازخوردی بالاتری نسبت به افراد بزرگسال باشند.