سعید نظری کاکاوندی؛ علیرضا صابری کاخکی؛ حمید رضا طاهری تربتی؛ حسن رهبان فرد
چکیده
هدف از مطالعۀ حاضر بررسی نقش تمرین کمخطا، پرخطا و تصادفی بر اکتساب و یادگیری زمانبندی نسبی یک تکلیف حرکتی بود. بدینمنظور 51 دانشجوی پسر (4 ± 22) دانشگاه بوعلی سینا همدان انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در چهار گروه (کنترل، کمخطا، پرخطا و تصادفی) قرار گرفتند. این پژوهش در پنج مرحله شامل پیشآزمون، اکتساب، یادداری/انتقال 10 دقیقه ...
بیشتر
هدف از مطالعۀ حاضر بررسی نقش تمرین کمخطا، پرخطا و تصادفی بر اکتساب و یادگیری زمانبندی نسبی یک تکلیف حرکتی بود. بدینمنظور 51 دانشجوی پسر (4 ± 22) دانشگاه بوعلی سینا همدان انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در چهار گروه (کنترل، کمخطا، پرخطا و تصادفی) قرار گرفتند. این پژوهش در پنج مرحله شامل پیشآزمون، اکتساب، یادداری/انتقال 10 دقیقه و یادداری/انتقال 24 ساعته انجام گرفت. در مرحلۀ اکتساب، تکلیف زمانبندی با سه درجه دشواری متفاوت (ساده، متوسط و دشوار) در سه جلسۀ 45 کوششی با دریافت بازخورد توسط گروههای آزمایشی، تمرین شد. بهمنظور تحلیل دادهها از تحلیل واریانس مرکب (دوعاملی) با اندازههای تکراری بر روی هر کدام از متغیرها در مراحل اکتساب و یادداری استفاده شد. همچنین از آزمون تحلیل واریانس یکراهه (آنوا) در سایر مراحل استفاده شد. نتایج در عامل زمانبندی نسبی نشان داد که در پیشآزمون تفاوت معناداری بین گروهها وجود ندارد (5 0/0<P)، و در آزمونهای یادداری و انتقال، گروه کمخطا عملکرد بهتری نسبت به سه گروه پرخطا، تصادفی و کنترل داشت (5 0/0≥P). در آزمون انتقال تکلیف ثانویه (24 ساعته) گروه کمخطا عملکرد بهتری نسبت به گروه تصادفی و پرخطا داشت (5 0/0≥P). این نتایج نشان میدهد که تمرین در شرایط کمخطا به یادگیری بهتر تکلیف و تعمیم آن به شرایط جدید منجر میشود که مطابق با نظریههای یادگیری ضمنی و بازپردازش آگاهانه است.