حمید صالحی؛ محبوبه مهرورز؛ مهدی رافعی بروجنی
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی امکان استفاده از کاهش خطاهای مرحلۀ تمرین برای تسهیل فرایندهای یادگیری حرکتی ضمنی در کودکان بود. تعداد 30 دانشآموز (میانگین سن = ۳۲/۱ ±۳۳/۱۱سال) با دید بسته، کیسههای نخود را با ترتیب از فاصلههای نزدیک به دور یا دور به نزدیک پرتاب کردند. گروه نزدیک به دور مرحلۀ اکتساب را از مسافت 2 متری هدف آغاز کرد. سپس تکلیف ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی امکان استفاده از کاهش خطاهای مرحلۀ تمرین برای تسهیل فرایندهای یادگیری حرکتی ضمنی در کودکان بود. تعداد 30 دانشآموز (میانگین سن = ۳۲/۱ ±۳۳/۱۱سال) با دید بسته، کیسههای نخود را با ترتیب از فاصلههای نزدیک به دور یا دور به نزدیک پرتاب کردند. گروه نزدیک به دور مرحلۀ اکتساب را از مسافت 2 متری هدف آغاز کرد. سپس تکلیف را از فاصلههای 3، 4، و 5 متری تمرین کردند. گروه دور به نزدیک مرحلۀ تمرین را از مسافت 5 متری آغاز کرد و سپس بهترتیب به 4، 3، و 2 متر رفت. آزمونهای تکلیف منفرد و تکلیف دوگانۀ تأخیری از 5/3 متری هدف گرفته شد. در مرحلۀ اکتساب، نسبت خطاهای گروه نزدیک به دور (کَمخطا) از گروه دور به نزدیک (پُرخطا) به میزان معناداری کمتر بود. در آزمون تکلیف منفرد، تفاوت بینگروهی معنادار پیدا نشد. یافتهها همچنین نشان داد گروه کمخطا، در شرایط تکلیف دوگانه تکلیف را با خطای کمتری نسبت به گروه پرخطا انجام داد. نتیجهگیری شد که خطاهای کمتر هنگام تمرین یک مهارت حرکتی میتواند استفاده از فرایندهای یادگیری حرکتی ضمنی در کودکان را تسهیل کند.