محبوبه شیخ زاده؛ ربابه رستمی؛ داود فاضلی
چکیده
زمینه: تصویرسازی حرکتی از جمله وجوه شناختی تکلیف است که در بسیاری از تکالیف بهعنوان عاملی اثرگذار بر عملکرد بررسی میشود. همچنین یکی دیگر از ابعاد شناختی تکالیف که محققان عقیده دارند نقش مهمی در کنترل حرکتی و اجرای تکلیف دارد، بازنمایی ذهنی است. هدف از این تحقیق تعیین رابطۀ بین توانایی تصویرسازی حرکتی و ساختار بازنمایی ذهنی در تکلیف ...
بیشتر
زمینه: تصویرسازی حرکتی از جمله وجوه شناختی تکلیف است که در بسیاری از تکالیف بهعنوان عاملی اثرگذار بر عملکرد بررسی میشود. همچنین یکی دیگر از ابعاد شناختی تکالیف که محققان عقیده دارند نقش مهمی در کنترل حرکتی و اجرای تکلیف دارد، بازنمایی ذهنی است. هدف از این تحقیق تعیین رابطۀ بین توانایی تصویرسازی حرکتی و ساختار بازنمایی ذهنی در تکلیف پرتاب آزاد بسکتبال بود.روش پژوهش: روش این پژوهش از نوع همبستگی بود و از روش نمونهگیری در دسترس استفاده شد. در این تحقیق از پرسشنامۀ تصویرسازی حرکتی ویرایششده و نرمافزار بازنمایی ذهنی بهعنوان ابزار استفاده شد. توانایی تصویرسازی حرکتی 60 بسکتبالیست زن اندازهگیری شد و 10 نفر با بالاترین توانایی تصویرسازی (میانگین سن16/3 و انحراف استاندارد 2/05) و 10 نفر با پایینترین توانایی تصویرسازی (میانگین سنی 3/9±20/4) انتخاب شدند. سپس با استفاده از نرمافزار بازنمایی ذهنی، ساختار بازنمایی ذهنی آنها اندازهگیری شد. رابطۀ بین توانایی تصویرسازی ذهنی و بازنمایی ذهنی با استفاده از تحلیل همبستگی تحلیل شد.یافتهها: نتایج نشان داد که گروه با توانایی تصویرسازی بالا بازنمایی ذهنی ساختاریافتهتری دارد و این ساختار مشابهت بیشتری با ساختار بازنمایی ذهنی معیار دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین نمرات تصویرسازی و ساختار بازنمایی ذهنی در هر دو گروه رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد.نتیجهگیری: این یافتهها با استفاده از دیدگاه ادراکی شناختی توجیه شدند. همچنین این نتایج بهعنوان شاهدی برای فرایند بالا به پایین تصویرسازی در نظر گرفته شدند. دستیابی به این نتیجه، حاکی از این است که تمرین مهارتهای روانشناختی همگام با مهارتهای تکنیکی، سهم بسیار مهمی در موفقیت ورزشی ورزشکاران خواهد داشت.
ایوب هاشمی؛ ربابه رستمی؛ حبیب هادیان فرد
چکیده
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر توانبخشی شناختی بر مهارتهای پایۀ بنیادی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی بود. روش پژوهش نیمهتجربی بود و از طرح پیشآزمون- پسآزمون با کنترل استفاده شد. جامعۀ آماری پژوهش کودکان 6 تا 10 سالۀ شهر خنج بودند. برای این منظور،40 کودک مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی به روش نمونهگیری خوشهای و براساس ملاکهای ...
بیشتر
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر توانبخشی شناختی بر مهارتهای پایۀ بنیادی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی بود. روش پژوهش نیمهتجربی بود و از طرح پیشآزمون- پسآزمون با کنترل استفاده شد. جامعۀ آماری پژوهش کودکان 6 تا 10 سالۀ شهر خنج بودند. برای این منظور،40 کودک مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی به روش نمونهگیری خوشهای و براساس ملاکهای ورود و خروج بهعنوان افراد گروه نمونه انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در دو گروه تجربی (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. تحریک الکتریکی در 24 جلسه و هر جلسه به مدت 20 دقیقه با شدت یک میلیآمپر روی ناحیۀ F3 و F4 بر روی گروههای تحقیق انجام گرفت. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامۀ اختلال هماهنگی رشدی (DCDQ7)، آزمون ارزیابی حرکتی برای کودکان (MABC-2)، آزمون رشد مهارتهای حرکتی درشت اولریخ (TGMD-2) و آزمون هوش ریون بود. تجزیهوتحلیل اطلاعات از طریق آزمون لوین، کولموگروف-اسمیرنوف و تحلیل کوواریانس در سطح معناداری 05/0 انجام گرفت. یافتهها نشان داد که تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمهای مغز (tDCS) بر افزایش مهارتهای حرکتی جابهجایی (92/0=Eta،001/0P=،84/461F=)، کنترل شیء (90/0=Eta،001/0P=،15/351F=) و بهرۀ حرکتی کلی (94/0=Eta،001/0P=، 21/597F=) تأثیر معناداری دارد. این روش بهعنوان درمان غیردارویی میتواند در این افراد اســتفاده شود و در بهبود مهارتهای پایۀ بنیادی که از مشـــکلات مهم افراد دارای این اختلال است، مفید و مؤثر باشد.
اکبر معینی؛ غلام حسین ناظم زادگان؛ ربابه رستمی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات حس عمقی بر هماهنگی حرکتی کودکان مبتلابه اختلال طیف اوتیسم مدارس شهر شیراز بود. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی و طرح یک گروهه با مراحل اندازهگیری بود. شرکتکنندگان 16 نفر از کودکان 5 تا 12 سال با میانگین سنی 21/2±62/8 بودند که با توجه به نتایج حاصل از خرده آزمونهای برنینکس- اوزرتسکی به صورت تصادفی ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات حس عمقی بر هماهنگی حرکتی کودکان مبتلابه اختلال طیف اوتیسم مدارس شهر شیراز بود. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی و طرح یک گروهه با مراحل اندازهگیری بود. شرکتکنندگان 16 نفر از کودکان 5 تا 12 سال با میانگین سنی 21/2±62/8 بودند که با توجه به نتایج حاصل از خرده آزمونهای برنینکس- اوزرتسکی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل همگن شدند. آزمودنیهای گروه آزمایش بهصورت انفرادی تمرینات حس عمقی را بهمدت 24 جلسه در حالیکه گروه کنترل نیز به صورت انفرادی با همان تعداد جلسات، تمرینات معمول کاردرمانی را انجام دادند. بعد از اتمام دوره تمرین، پسآزمون برای هر دو گروه اجرا شد؛ نتایج حاصل نشان داد که در همه خرده مقیاسهای هماهنگی حرکتی: پگبورد، انداختن سکه در جعبه با دست برتر و دست غیر برتر، نخ کردن مهرهها، چیدن مکعبها رویهم، پرتاب توپ بههدف و دریافت توپ تفاوت معناداری بین گروهها وجود داشت. با توجه به بررسی و ارزیابیهای انجامشده در این پژوهش و معنادار شدن هماهنگی حرکتی درنتیجه تغییرات به وجود آمده در سیستم پردازشی و سیستمهای حسی-حرکتی این افراد، میتوان این نتیجهگیری را کرد که تمرینات حس عمقی موجب بهبود هماهنگی حرکتی در کودکان اوتیسم شده است.