سمیه حافظی؛ محمدرضا دوستان؛ اسماعیل صائمی
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر دو روش tDCS آندی و کاتدی مغز و ناهمزمانی محرک- پاسخها بر سازگاری عقبگرد در شرایط خستگیِ ذهنی حاد بود.روش پژوهش: شرکتکنندگان 39 پسر (20 تا 24 سال) بودند. ابزارها شامل برگۀ رضایت آگاهانه، پرسشنامۀ دست برتری ادینبورگ، ابزار زمان واکنش دوگانه، نرمافزار استروپ، پرسشنامۀ مقیاس آنالوگ دیداری (VAS-F) و دستگاه ...
بیشتر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر دو روش tDCS آندی و کاتدی مغز و ناهمزمانی محرک- پاسخها بر سازگاری عقبگرد در شرایط خستگیِ ذهنی حاد بود.روش پژوهش: شرکتکنندگان 39 پسر (20 تا 24 سال) بودند. ابزارها شامل برگۀ رضایت آگاهانه، پرسشنامۀ دست برتری ادینبورگ، ابزار زمان واکنش دوگانه، نرمافزار استروپ، پرسشنامۀ مقیاس آنالوگ دیداری (VAS-F) و دستگاه تحریک جریان مستقیم فراجمجمهای (tDCS) بود. شرکتکنندگان در پیشآزمون در دو شرایط غیرخستگی و خستگی ذهنی با ابزار زمان واکنش دوگانه آزمون شدند. آزمونها شامل دو محرک-پاسخ دیداری سهانتخابی (حروف و رنگ) با ده SOAs مختلف بود. سپس افراد بهصورت تصادفی در سه گروه تحریک آندال، کاتدال و شم قرار گرفتند مداخله شامل چهار جلسۀ متوالی 20 دقیقه تحریک tDCS بر روی ناحیۀ DLPFCبود. یک روز و 4 روز پس از آخرین جلسۀ تحریک، آزمونها تکرار شد. برای تحلیل استنباطی، از تحلیل واریانس مرکب و آنووای یکراهه در سطح معناداری 0/05 استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان داد که بین SOAs مختلف در زمان پاسخ به محرک اول که نمایشی از سازگاری عقبگرد است، تفاوت وجود دارد و در فواصل پایین، زمان پاسخ به محرک اول کمتر است. همچنین بین زمان پاسخ به محرک اول در فواصل بینمحرکی پایین بین شرایط خستگی و غیرخستگی تفاوت وجود دارد. با این حال، اثرگذاری tDCS کاتدی و آندی بر RT1 بسیار اندک بود. نتیجهگیری: بهطور کلی نتایج نشان داد که حداقل برخی از جنبههای مرکزی مربوط به پاسخ میتواند بهصورت موازی پردازش شود. خستگی نیز بر این پردازش موازی تأثیر دارد.
مریم خلجی؛ شهزاد طهماسبی بروجنی
چکیده
تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر خستگی پیرامونی و مرکزی بر خطای ادراک عمق دانشآموزان صورت گرفت. جامعهَ آماری دانشآموزان شهرستان خدابنده بود که از بین آنها 42 نفر بهصورت نمونهگیری در دسترس با میانگین سنی 49/0± 88/16سال انتخاب شدند. از همۀ آزمودنیها پیشآزمون ادراک عمق گرفته شد. سپس به گروه مداخله و گروه کنترل تقسیم شدند. برای ایجاد ...
بیشتر
تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر خستگی پیرامونی و مرکزی بر خطای ادراک عمق دانشآموزان صورت گرفت. جامعهَ آماری دانشآموزان شهرستان خدابنده بود که از بین آنها 42 نفر بهصورت نمونهگیری در دسترس با میانگین سنی 49/0± 88/16سال انتخاب شدند. از همۀ آزمودنیها پیشآزمون ادراک عمق گرفته شد. سپس به گروه مداخله و گروه کنترل تقسیم شدند. برای ایجاد خستگی پیرامونی (جسمی) به گروه اول فعالیت آمادگی جسمانی و به گروه دوم برای ایجاد خستگی مرکزی (ذهنی) فعالیت ذهنی داده شد. گروه سوم هیچ فعالیتی در طول دورة مداخله انجام نمیدادند. بعد از اعمال مداخلۀ خستگی پسآزمون ادراک عمق گرفته شد. نتایج تحلیل واریانس یکطرفه تفاوت معناداری را بین پیشآزمون سه گروه نشان نداد، اما تفاوت معناداری در پسآزمون بین گروهها مشاهده شد. با بررسی نتایج آزمون تعقیبی LSD مشخص شد که خستگی مرکزی نسبت به خستگی پیرامونی و عدم مداخله (گروه کنترل) خطای ادراک عمق آزمودنیها را افزایش داده است. اما بین خطای ادراک عمق بین گروه خستگی پیرامونی و کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتایج آزمون تی همبسته حاکی از افزایش خطاهای ادراک عمق ناشی از هر دو نوع خستگی و عدم تغییر در گروه کنترل بود. در مجموع میتوان نتیجه گرفت که خستگی مرکزی در مقایسه با خطای پیرامونی نقش مؤثری در افزایش خطای ادراک عمق دانشآموزان داشت، بنابراین به مربیان پیشنهاد میشود شرایط مناسبی را که موجب کاهش خستگی مرکزی میشود، اتخاذ کنند.
جلیل میرزایی؛ رسول زیدآبادی؛ محمد رضا شهابی کاسب
چکیده
خستگی ذهنی، حالتی روانشناختی است که بهواسطۀ فعالیت مداوم شناختی ایجاد شده و سبب کاهش عملکرد جسمانی میشود، اما تأثیر آن بر یادگیری حرکتی کمتر بررسی شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازخورد خودکنترلی بر یادگیری تولید نیروهای کم، متوسط و بیشینه در شرایط خستگی ذهنی بود. نمونۀ پژوهش 28 نفر از داوطلبان واجد شرایط بودند که بهصورت ...
بیشتر
خستگی ذهنی، حالتی روانشناختی است که بهواسطۀ فعالیت مداوم شناختی ایجاد شده و سبب کاهش عملکرد جسمانی میشود، اما تأثیر آن بر یادگیری حرکتی کمتر بررسی شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازخورد خودکنترلی بر یادگیری تولید نیروهای کم، متوسط و بیشینه در شرایط خستگی ذهنی بود. نمونۀ پژوهش 28 نفر از داوطلبان واجد شرایط بودند که بهصورت تصادفی به دو گروه بازخورد خودکنترل و جفتشده تقسیم شدند. ابزار اندازهگیری شامل دینامومترالکتریکی، آزمون استروپ، پرسشنامۀ چند بعدی خستگی ذهنی و مقیاس VAS بود. هر دو گروه ابتدا تحت پروتکل خستگی ذهنی به مدت یک ساعت آزمون استروپ را انجام دادند و پس از اطمینان از ایجاد خستگی ذهنی، وارد مرحلۀ اکتساب تکلیف تولید نیرو شدند. آزمون یادداری فوری با تأخیر 10 دقیقه و یادداری تأخیری 48 ساعت بعد از پایان مرحلۀ اکتساب اجرا شد. یافتههای پژوهش نشان داد که در شرایط خستگی ذهنی تفاوت معناداری بین گروههای بازخورد خودکنترل و جفتشده در اکتساب و یادداری نیروهای مختلف وجود ندارد. همچنین در شرایط خستگی ذهنی خطای تولیدشده در یادگیری نیروی متوسط نسبت به نیروی کم و بیشینه کمتر است، بهطوریکه یادگیری نیروی متوسط بهطور معناداری نسبت به نیروی کم بهتر بود. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که خستگی ذهنی سبب کاهش اثربخشی بازخورد خودکنترل میشود و یادگیری تولید نیروهای کم و بیشینه را بیشتر از متوسط تخریب میکند.