نیلوفر امامیان؛ علی شفیع زاده؛ مسعود اعتمادی فر
چکیده
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس (اماس) از شایعترین بیماریهای خودایمنی التهابی مزمن سیستم عصبی مرکزی است که بر سیستمهای حرکتی و حسی پایه برای کنترل تعادل در هنگام ایستادن و راه رفتن تأثیرگذار است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات حس عمقی بر تعادل، خستگی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به اماس بود.روش پژوهش: جامعة آماری پژوهش شامل ...
بیشتر
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس (اماس) از شایعترین بیماریهای خودایمنی التهابی مزمن سیستم عصبی مرکزی است که بر سیستمهای حرکتی و حسی پایه برای کنترل تعادل در هنگام ایستادن و راه رفتن تأثیرگذار است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات حس عمقی بر تعادل، خستگی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به اماس بود.روش پژوهش: جامعة آماری پژوهش شامل زنان 20 تا 50 سالۀ مبتلا به اماس با نمرۀ مقیاس وضعیت شدت ناتوانی 1تا 4 و عضو انجمن اماسشهر اصفهان بودند. از بین بیماران 30 داوطلب به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و در دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. آزمودنیهای هر دو گروه پیش از شروع برنامۀ تمرینی پرسشنامههای شدت خستگی و کیفیت زندگی بیماران اماس را تکمیل و در آزمون مقیاس تعادل برگ شرکت کردند. گروه تجربی به مدت هشت هفته تمرینات حس عمقی را سه جلسه در هفته و به مدت60 دقیقه اجرا کردند و گروه کنترل در این مدت فعالیتهای روزمره خود را انجام دادند. در پایان برنامه، آزمونهای قبل تکرار شد. دادهها از طریق آزمونهایt مستقل و t زوجی و در سطح خطای 0/05 تحلیل شد.یافتهها: نتایج نشان داد در گروه تجربی پیشآزمون و پسآزمون تعادل، خستگی و کیفیت زندگی تفاوت معناداری داشت. همچنین مقایسة نتایج پسآزمون دو گروه تجربی و کنترل نشانداد تعادل و کیفیت زندگی تفاوت معناداری داشت.نتیجهگیری: در مجموع هشت هفته تمرینات حس عمقی تعادل بیماران اماس را بهبود بخشید و کیفیت زندگی آنان را ارتقا داد، ولی بر کاهش میزان خستگی آنان مؤثر نبود. بنابراین استفاده از تمرینات حس عمقی برای بهزیستی بیماران اماس توصیه میشود.
مسعود ظهیری؛ شهزاد طهماسبی بروجنی؛ مهدی آقاپور؛ نسترن مجدی نسب
چکیده
چارچوب نقطۀ چالش دیدگاهی نظری برای فهم تأثیرات متغیرهای تمرینی در یادگیری حرکتی است. با توجه به این چارچوب، متغیرهای تداخل ضمنی و بازخورد آگاهی از نتیجه رابطۀ تنگاتنگی با سطح مهارت و دشواری تکلیف مورد یادگیری دارند. ازاینرو هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر تمرینات مبتنی بر چارچوب نقطۀ چالش بر کنترل قامت افراد مبتلا به مولتیپل ...
بیشتر
چارچوب نقطۀ چالش دیدگاهی نظری برای فهم تأثیرات متغیرهای تمرینی در یادگیری حرکتی است. با توجه به این چارچوب، متغیرهای تداخل ضمنی و بازخورد آگاهی از نتیجه رابطۀ تنگاتنگی با سطح مهارت و دشواری تکلیف مورد یادگیری دارند. ازاینرو هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر تمرینات مبتنی بر چارچوب نقطۀ چالش بر کنترل قامت افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود. به این منظور کنترل قامت 22 فرد 20 تا 65 سالۀ مبتلا به اماس از میان بیماران انجمن اماس شهر اهواز که بهصورت تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی انتخاب شده بودند، با استفاده از دستگاه فورس پلیت اندازهگیری شد. آزمودنیهای گروه تجربی به مدت 12 جلسه، هر هفته سه جلسۀ 45 دقیقهای به انجام تمرینات پرداختند و گروه کنترل تحت مداخله قرار نگرفتند. دادهها با روش تحلیل واریانس مرکب و تحلیل واریانس با اندازهگیری تکراری تحلیل شد (05/0≥P). نتایج نشان داد کنترل قامت گروه تجربی نسبت به گروه کنترل در نتیجۀ پروتکل تمرینی چهارهفتهای بهبود معناداری یافت. همچنین کنترل قامت گروه تجربی در پسآزمون نسبت به پیشآزمون پیشرفت معناداری داشت؛ بنابراین تحقیق حاضر از چارچوب نقطۀ چالش حمایت کرد و مربیان و کاردرمانان میتوانند برای انجام مداخلات بالینی مؤثر برای بهبود تعادل و نوسانات قامتی در بیماران اماس پروتکل تمرینی مربوط را بهکار برند.