مرتضی پورآذر؛ مرتضی همایون نیا فیروزجاه
چکیده
مقدمه: منظور از فلج مغزی طبقهای از اختلالات عصبی غیرپیشرونده است که دارای تأثیرات دائمی بر تواناییهای حسی – حرکتی افراد میشود و در نوزادی یا اوایل کودکی ظاهر میشود. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر آموزش خطی و غیرخطی بر قابلیت تعادل ایستای کودکان فلج مغزی همیپلاژی بود.
روش پژوهش: 20 پسر فلج مغزی همیپلاژی در دامنۀ سنی 7-12 سال بهصورت ...
بیشتر
مقدمه: منظور از فلج مغزی طبقهای از اختلالات عصبی غیرپیشرونده است که دارای تأثیرات دائمی بر تواناییهای حسی – حرکتی افراد میشود و در نوزادی یا اوایل کودکی ظاهر میشود. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر آموزش خطی و غیرخطی بر قابلیت تعادل ایستای کودکان فلج مغزی همیپلاژی بود.
روش پژوهش: 20 پسر فلج مغزی همیپلاژی در دامنۀ سنی 7-12 سال بهصورت در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. آزمون شارپند رومبرگ برای اندازهگیری نمرات تعادل ایستا بهکار گرفته شد. گروههای خطی و غیرخطی به مدت چهار هفته، سه روز در هفته و هر روز یک ساعت به انجام تمرینات مخصوص به هر گروه پرداختند. آزمونهای تحلیل کوواریانس چندمتغیری (MANCOVA) و تحلیل کوواریانس تکمتغیری (ANCOVA) در سطح 0/05> p اجرا شدند.
یافتهها: بر اساس یافتههای تحقیق، بین دو گروه روش آموزشی خطی و غیرخطی حداقل در یکی از متغیرهای تعادل ایستا تفاوت معناداری وجود داشت (0/001=p). همچنین با توجه به نمرات بالاتر گروه غیرخطی، این روش آموزشی در مقایسه با روش خطی سبب نمرات بهتر تعادل ایستا (با چشم باز و بسته) در کودکان فلج مغزی همیپلاژی شد.
نتیجهگیری: بهطور کلی نتایج تحقیق حاضر بر اهمیت آموزش غیرخطی در بهبود تعادل ایستای کودکان فلج مغزی همی پلاژی تأکید دارد و نتایج تأییدی بر رویکرد قیودمحور است.
کوثر اسماعیلی؛ ابراهیم محمدعلی نسب فیروزجاه؛ مرتضی همایون نیا فیروزجاه؛ هیدر هاور
چکیده
مقدمه: افتادن یکی از مسائل جدی دوران سالمندی است که در نتیجۀ عوامل بسیاری رخ میدهد. هدف از تحقیق حاضر، مقایسۀ تعادل ایستا و پویا، سرعت راه رفتن، انحنای ستون فقرات و ثبات مرکزی سالمندان با و بدون سابقۀ افتادن بود.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات علی ـ مقایسهای بود. 60 نفر از زنان سالمند با دامنۀ سنی 60 تا 70 سال تبریز بهصورت داوطلبانه ...
بیشتر
مقدمه: افتادن یکی از مسائل جدی دوران سالمندی است که در نتیجۀ عوامل بسیاری رخ میدهد. هدف از تحقیق حاضر، مقایسۀ تعادل ایستا و پویا، سرعت راه رفتن، انحنای ستون فقرات و ثبات مرکزی سالمندان با و بدون سابقۀ افتادن بود.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات علی ـ مقایسهای بود. 60 نفر از زنان سالمند با دامنۀ سنی 60 تا 70 سال تبریز بهصورت داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. آزمودنیها به دو گروه با و بدون سابقۀ افتادن تقسیم شدند. سابقۀ زمین خوردن داوطلبان توسط پرسشنامۀ سابقۀ افتادن سنجیده شد. تعادل ایستا و پویا بهترتیب با آزمونهای شارپند رومبرگ و زمان برخاستن و راه رفتن زماندار ارزیابی شد. سرعت راه رفتن با آزمون 10 متر راه رفتن، ثبات مرکزی با آزمون مکگیل و انحنای ستون فقرات با خط کش منعطف ارزیابی شد. برای مقایسۀ میانگین متغیرها در دو گروه از آزمون آماری تی مستقل استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان داد که بین شاخصهای تعادل ایستا و پویا، انحنای ستون فقرات کمری، سرعت راه رفتن و ثبات مرکزی در سالمندان با و بدون سابقۀ افتادن تفاوت معناداری وجود داشت. اما بین شاخص انحنای ستون فقرات پشتی در سالمندان با و بدون سابقۀ افتادن تفاوت معناداری وجود نداشت.نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش، توسعه و بهبود شاخصهای تعادل، سرعت راه رفتن و ثبات مرکزی در افراد با سابقۀ افتادن ضروری بهنظر میرسد.
زهرا خسروی؛ ابراهیم محمد علی نسب فیروزجاه؛ مرتضی همایون نیا فیروزجاه
چکیده
مقدمه: سندروم متقاطع فوقانی سبب ایجاد محدودیت حرکتی و ضعف در عملکردهای حرکتی افراد میشود. هدف از پژوهش حاضر، مقایسة سواد جسمانی و عملکرد اندام فوقانی در دختران با و بدون سندروم متقاطع فوقانی بود.روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی- مقایسهای است و دادههای آن بهصورت میدانی جمعآوری شدند. جامعة آماری پژوهش، شامل دو گروه دانشآموزان ...
بیشتر
مقدمه: سندروم متقاطع فوقانی سبب ایجاد محدودیت حرکتی و ضعف در عملکردهای حرکتی افراد میشود. هدف از پژوهش حاضر، مقایسة سواد جسمانی و عملکرد اندام فوقانی در دختران با و بدون سندروم متقاطع فوقانی بود.روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی- مقایسهای است و دادههای آن بهصورت میدانی جمعآوری شدند. جامعة آماری پژوهش، شامل دو گروه دانشآموزان دختر 10-12 سالة سالم و دانشآموزان مبتلا به سندروم متقاطع فوقانی شهر خلخال در سال تحصیلی 1401-1402 بودند. با استفاده از نرمافزار جیپاور، تعداد نمونة آماری، 60 نفر تعیین شد. این تعداد با استفاده از صفحة شطرنجی غربالگری شدند و پس از ارزیابیهای کمی قامتی در دو گروه سالم (30 نفر) و گروه مبتلا به سندروم متقاطع فوقانی (30 نفر) قرار گرفتند. زاویة سر به جلو و شانه به جلو با استفاده از فتوگرافی، زاویة کایفوز با استفاده از Goniometer-pro app، سواد جسمانی با استفاده از آزمون سواد بدنی کانادا (2-CAPL) و عملکرد اندام فوقانی نیز با استفاده از آزمون Y اندام فوقانی ارزیابی شدند. دادهها از طریق آزمون t مستقل در محیط نرمافزار اس. پی. اس. اس نسخة 26 در سطح 0/05 تحلیل شدند.یافتهها: نتایج نشان داد که دختران سالم در همة متغیرهای سواد جسمانی و عملکرد اندام فوقانی نسبت به دختران مبتلا به سندروم متقاطع فوقانی بهطور معناداری در وضعیت مطلوبتری قرار داشتند.نتیجهگیری: با توجه به نتایج این تحقیق پیشنهاد میشود مربیان و متخصصان ورزشی و تندرستی از نتایج این تحقیق برای توسعۀ سواد حرکتی و عملکرد دانش آموزان دارای سندروم متقاطع فوقانی استفاده کنند.
مرتضی پورآذر؛ مرتضی همایون نیا فیروزجاه
چکیده
مقدمه: ورزش بخش مهمی از زندگی دانشجویان محسوب میشود. تأثیر جنسیت و نوع ورزش دانشجویان بر رشد اجتماعی آنها میتواند متفاوت باشد. هدف پژوهش حاضر مقایسۀ رشد اجتماعی در دانشجویان ورزشکار (رشتههای تیمی و انفرادی) و غیرورزشکار دانشگاه فرهنگیان بود.روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پیمایشی مقطعی بود. جامعۀ آماری شامل 2000 دانشجوی پسر ...
بیشتر
مقدمه: ورزش بخش مهمی از زندگی دانشجویان محسوب میشود. تأثیر جنسیت و نوع ورزش دانشجویان بر رشد اجتماعی آنها میتواند متفاوت باشد. هدف پژوهش حاضر مقایسۀ رشد اجتماعی در دانشجویان ورزشکار (رشتههای تیمی و انفرادی) و غیرورزشکار دانشگاه فرهنگیان بود.روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پیمایشی مقطعی بود. جامعۀ آماری شامل 2000 دانشجوی پسر و دختر در حال تحصیل در دانشگاه فرهنگیان استان مازندران بودند. 300 نفر از دانشجو معلمان با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامۀ رشد اجتماعی وایتزمن (1990) بود. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس دوطرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.یافتهها: بر اساس نتایج آزمون تحلیل واریانس دوطرفه، اثر اصلی جنسیت و اثر اصلی گروه معنادار است. با وجود این، اثر تعاملی گروه و جنسیت معنادار نشد. میزان رشد اجتماعی دانشجویان دختر در مقایسه با دانشجویان پسر بالاتر بود. بر اساس نتایج آزمون تعقیبی توکی، گروه ورزشکاران نسبت به غیرورزشکاران بهطور معناداری بهتر بودند. با وجود این، هرچند ورزشکاران رشتههای انفرادی نسبت به ورزشکاران تیمی از میانگین رشد اجتماعی بیشتری برخوردار بودند، اما اختلاف آنها معنادار نبود.نتیجهگیری: با توجه به رشد اجتماعی بالاتر ورزشکاران نسبت به غیرورزشکاران و همچنین نمرات رشد اجتماعی تقریباً یکسان در هر دو گروه ورزشکاران (رشتههای تیمی و انفرادی)، پیشنهاد میشود مربیان از طریق تأکید بر اهمیت یکسان هر یک از ورزشکاران سبب ایجاد جو حمایتی شوند و زمینهساز رشد اجتماعی در بین تمامی افراد را فراهم آورند.
سعید نظری؛ رسول حمایت طلب؛ محمود شیخ؛ مرتضی همایون نیاه
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی اثر تداخل زمینهای مسدود، نظامدار فزاینده و تصادفی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارتهای والیبال مبتنی بر تغییرات در برنامۀ حرکتی تعمیمیافته است. در واقع تحقیق حاضر با هدف پاسخ به این پرسش انجام گرفت که آیا افزایش منظم سطح تداخل زمینهای، بر یادگیری مهارت سرویس والیبال از آرایش مسدود یا تصادفی اثربخشتر ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، بررسی اثر تداخل زمینهای مسدود، نظامدار فزاینده و تصادفی بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارتهای والیبال مبتنی بر تغییرات در برنامۀ حرکتی تعمیمیافته است. در واقع تحقیق حاضر با هدف پاسخ به این پرسش انجام گرفت که آیا افزایش منظم سطح تداخل زمینهای، بر یادگیری مهارت سرویس والیبال از آرایش مسدود یا تصادفی اثربخشتر است. در این پژوهش 30 دانشجو (در 3 گروه 10 نفری) با میانگین سنی 4 ± 23 سال شرکت کردند. تفاوت گروهها در آرایش تمرین سه نوع سرویس بود. آزمودنیها، در این آزمایش، مهارت سرویس پنجۀ ساده، چکشی و موجی والیبال را از فاصلۀ 9 متر از تور والیبال با آرایشهای مختلف انجام دادند. هر شرکتکننده 108 تکرار از هر سرویس و در مجموع 324 کوشش طی 9 جلسه (هر جلسه 36 تکرار) انجام داد. نتایج نشان داد آرایش افزایشی، در مقایسه با تمرین تصادفی و مسدود، موجب اجرای بهتر در آزمون یادداری و انتقال شد (05 /0p<). در مجموع پیشنهاد شد برای تسهیل یادگیری چند برنامۀ حرکتی تعمیمیافته، آرایش از تداخل کم شروع و بهصورت تدریجی منظم به سمت تداخل زیاد برنامهریزی شود.