نرگس عبدلی؛ نسرین پارسایی؛ حسن رهبان فرد
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ترکیب دو شیوۀ تمرینی مشاهده و سایهزنی بر یادگیری مهارت پرتاب دارت صورت گرفت. بدینمنظور 60 دانشآموز دختر دبیرستانی داوطلب (19-17 سال)، انتخاب شدند و بعد از اجرای پیشآزمون بهطور تصادفی در پنج گروه مشاهدهای، سایهزنی، فیزیکی، ترکیبی (مشاهده ـ سایهزنی) و کنترل قرار گرفتند. گروههای تمرینی در مرحلۀ ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ترکیب دو شیوۀ تمرینی مشاهده و سایهزنی بر یادگیری مهارت پرتاب دارت صورت گرفت. بدینمنظور 60 دانشآموز دختر دبیرستانی داوطلب (19-17 سال)، انتخاب شدند و بعد از اجرای پیشآزمون بهطور تصادفی در پنج گروه مشاهدهای، سایهزنی، فیزیکی، ترکیبی (مشاهده ـ سایهزنی) و کنترل قرار گرفتند. گروههای تمرینی در مرحلۀ اکتساب، مهارت پرتاب دارت را براساس دستورالعمل ویژۀ هر گروه 60 مرتبه تمرین کردند. ده دقیقه پس از مرحلۀ اکتساب، آزمون یادداری/انتقال فوری اجرا شد و پس از 24 ساعت بیتمرینی آزمون یادداری/ انتقال تأخیری انجام گرفت. آزمون تحلیل واریانس با اندازههای تکراری (سطح معناداری 05/0) نشان میدهد گروهها بهطور معناداری عملکرد بهتری در مقایسه با گروه کنترل دارند (05/0>P). همچنین گروه فیزیکی و گروه ترکیبی در مقایسه با گروههای مشاهده و سایهزنی بهطور معناداری عملکرد بهتری دارند (05/0>P). میزان یادگیری گروه ترکیبی برابر با تمرین فیزیکی است (05/0P<). بهطور کلی، نتایج این پژوهش نشان میدهد با ترکیب مشاهده و سایهزنی، یادگیری برابر با تمرین فیزیکی رخ میدهد. این یافتهها پیشنهاد میدهد با توجه به اینکه این شیوۀ تمرینی، در هر زمان و هر مکان و با حداقل امکانات قابل اجراست، میتواند زمان و هزینههای آموزشی را کاهش دهد و حتی در شرایطی خاص جایگزین تمرین فیزیکی شود.
حسام رمضان زاده؛ مرضیه دروانه کرد
چکیده
هدف مطالعه حاضر بررسی اثر تعاملی نوع دستورالعمل کانون توجه و دو شیوه یادگیری (کمخطا و پرخطا) بر عملکرد و یادگیری مهارت پرتاب دارت بود. این احتمال وجود دارد که با تغییر دشواری کارکردی تکلیف، نوع دستورالعمل کانون توجه اثر متفاوتی بر عملکرد داشته باشد. تعداد60 دانشجوی دختر به طور تصادفی در شش گروه درونی-کمخطا، بیرونی-کمخطا، کنترل-کمخطا، ...
بیشتر
هدف مطالعه حاضر بررسی اثر تعاملی نوع دستورالعمل کانون توجه و دو شیوه یادگیری (کمخطا و پرخطا) بر عملکرد و یادگیری مهارت پرتاب دارت بود. این احتمال وجود دارد که با تغییر دشواری کارکردی تکلیف، نوع دستورالعمل کانون توجه اثر متفاوتی بر عملکرد داشته باشد. تعداد60 دانشجوی دختر به طور تصادفی در شش گروه درونی-کمخطا، بیرونی-کمخطا، کنترل-کمخطا، درونی-پرخطا، بیرونی-پرخطا و کنترل-پرخطا قرار گرفتند. گروه کم خطا تمرین خود را از فاصله کم نسبت به هدف آغاز و به تدریج فاصله را بیشتر میکردند. در گروه پرخطا عکس این قضیه اجرا میشد. گروه توجه درونی، توجه خود را به آرنج و مچ دست پرتاب و گروه بیرونی توجه خود را به صفحه دارت معطوف میکردند. افراد پس از پیشآزمون 5 بلوک 60 کوششی را اجرا کردند و 48 ساعت بعد در آزمون یادداری شرکت نمودند. از آزمون تحلیل واریانس عاملی جهت تحلیل دادهها استفاده شد. نتایج نشان داد که در گروه کمخطا بین کانون توجه درونی و بیرونی تفاوت معنیداری وجود ندارد (p>0.05) اگرچه در شرایط یادگیری پرخطا، بین گروهها تفاوت معنیداری مشاهده شد (p=0.043). همچنین نتایج نشان داد در گروه توجه درونی بین شرایط تمرینی کمخطا و پرخطا تفاوت معنیداری به نفع گروه کمخطا وجود دارد (p= 0.012). بر اساس نتایج این پژوهش، به نظر میرسد، نقش چالشبرانگیزی شرایط تمرین در اثرگذاری نوع دستورالعمل کانون توجه، بسیار حائز اهمیت است و پیشنهاد میشود در شروع تمرین، در هنگام استفاده از دستورالعمل کانون توجه درونی از یادگیری به شیوه کم خطا استفاده شود.