رویا مهدی پور؛ مهدی نمازی زاده؛ رخساره بادامی؛ حمید میرحسینی
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر همزمان یادگیری مشاهدهای و tDCSبر یادگیری مهارت پرتاب آزاد بسکتبال بود.روش پژوهش: در این پژوهش نیمهتجربی که با طرح پیشآزمون- پسآزمون و دورۀ پیگیری 7 و 21 روزه انجام گرفت، 30 دانشجوی مبتدی دختر در مهارت پرتاب آزاد بسکتبال بهصورت مشارکت داوطلبانه انتخاب شدند و در دو گروه برابر تمرینات تحریک الکتریکی ...
بیشتر
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر همزمان یادگیری مشاهدهای و tDCSبر یادگیری مهارت پرتاب آزاد بسکتبال بود.روش پژوهش: در این پژوهش نیمهتجربی که با طرح پیشآزمون- پسآزمون و دورۀ پیگیری 7 و 21 روزه انجام گرفت، 30 دانشجوی مبتدی دختر در مهارت پرتاب آزاد بسکتبال بهصورت مشارکت داوطلبانه انتخاب شدند و در دو گروه برابر تمرینات تحریک الکتریکی فراجمجمهای همراه با مشاهدۀ مدل و تحریک ساختگی همراه با مشاهدۀ مدل قرار گرفتند. در مرحلۀ پیشآزمون، شرکتکنندگان اقدام به 15 پرتاب آزاد بسکتبال کردند. مرحلۀ تمرینی در 5 روز پشت سرهم انجام گرفت که در هر روز ابتدا تحریک قشر حرکتی (آند C3 و کاتد Fp2) و تحریک ساختگی همراه با مشاهدۀ مدل ماهر انجام میگرفت و سپس شرکتکنندگان اقدام به 15 پرتاب آزاد بسکتبال میکردند. در آخرین جلسۀ تمرینی، مرحلۀ پسآزمون؛ و 7 و 21 روز پس از آخرین جلسۀ تمرینی پیگیری کوتاهمدت و بلندمدت انجام گرفت. دادهها به روش تحلیل واریانس با اندازهگیری تکراری تحلیل شد.یافتهها: ،نتایج حاکی از این بود که تحریک الکتریکی فراجمجمهای همراه با مشاهدۀ مدل (η2=0/615 ،F= 327/22، sig=0/0001) و تمرین ساختگی همراه با مشاهدۀ مدل (η2=0/179،sig=0/023، F=3/044) موجب بهبود پرتاب آزاد بسکتبال شد. دیگر نتایج نشان داد که تحریک الکتریکی فراجمجمهای همراه با مشاهدۀ مدل در مقایسه با تمرین ساختگی همراه با تمرین مشاهدهای موجب بهبود بهتر پرتاب آزاد بسکتبال در مراحل پسآزمون (006/0 P=)، یادداری کوتاهمدت (002/0 P=) و یادداری بلندمدت (P=0/001 ) شد.نتیجهگیری: بهطور کلی نتایج پژوهش حاضر بر اهمیت تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمهای همراه با مشاهدۀ مدل ماهر در بهبود بهتر مهارت پرتاب آزاد بسکتبال تأکید دارد.
اسماعیل نصیری؛ احمد فرخی؛ فضل الله باقرزاده
چکیده
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر الگودهی خودکنترلی (ارائة الگو به یادگیرنده در زمانهایی که خودش درخواست کند)، بر یادگیری یک تکلیف زمانبندی متوالی بود. در این آزمایش 24 آزمودنی راستدست (12 پسر و 12 دختر 19 تا 20 ساله) داوطلبانه انتخاب و از لحاظ نوع الگودهی به دو گروه خودکنترلی و جفتشده تقسیم شدند. تکلیف حرکت در مسیر از قبل مشخصشده ...
بیشتر
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر الگودهی خودکنترلی (ارائة الگو به یادگیرنده در زمانهایی که خودش درخواست کند)، بر یادگیری یک تکلیف زمانبندی متوالی بود. در این آزمایش 24 آزمودنی راستدست (12 پسر و 12 دختر 19 تا 20 ساله) داوطلبانه انتخاب و از لحاظ نوع الگودهی به دو گروه خودکنترلی و جفتشده تقسیم شدند. تکلیف حرکت در مسیر از قبل مشخصشده با فشردن کلیدهای 1، 4، 5 و 8 دستگاه زمانبندی متوالی با حفظ زمانبندی مطلق معین بود. افراد گروه خودکنترلی هر زمان که درخواست ارائة الگو میکردند، الگودهی میشدند، درحالیکه گروه دیگر با گروه خودکنترلی جفتشده بود. آزمایش شامل مراحل اکتساب، یادداری و انتقال بود. برای سنجش دقت عملکرد از خطای زمانبندی مطلق استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس عاملی مرحلة اکتساب نشان داد هرچند کاهش معناداری در خطای زمانبندی مطلق دو گروه الگودهی خودکنترلی و جفتشده رخ داد (05/0 P>)، بین تغییرات ایجادشده در دو گروه طی این دوره، تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0 P<). نتایج آزمون یادداری نیز اختلاف معناداری را بین دو گروه نشان نداد (05/0 P>). اما در آزمون انتقال گروه خودکنترلی بهصورت معناداری خطای کمتری داشت (05/0 P>). نتایج نشان داد تأثیرات سودمند تکنیک خودکنترلی را بهخوبی میتوان به حوزة الگودهی تعمیم داد. این روش موجب مطابقت بیشتر شرایط تمرین با نیازهای اطلاعاتی نوآموزان میشود.
مریم نزاکت الحسینی؛ احمدرضا موحدی؛ حمید صالحی
دوره 3، شماره 1 ، خرداد 1390، ، صفحه 81-101
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بازخورد خودکنترلی بر زمانبندی نسبی و مطلق طی تمرین مشاهدهای و بدنی بود. آزمودنیها (90 نفر) بهطور تصادفی به گروههای تمرین بدنی و مشاهدهای (خودکنترلی، جفتشده و آزمونگر) تقسیم شدند و به انجام یک تکلیف زمانبندی متوالی پرداختند. تکلیف فشردن کلیدهای 2، 4، 6 و 8 با حفظ زمانبندی نسبی و مطلق مشخص بود. گروه ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بازخورد خودکنترلی بر زمانبندی نسبی و مطلق طی تمرین مشاهدهای و بدنی بود. آزمودنیها (90 نفر) بهطور تصادفی به گروههای تمرین بدنی و مشاهدهای (خودکنترلی، جفتشده و آزمونگر) تقسیم شدند و به انجام یک تکلیف زمانبندی متوالی پرداختند. تکلیف فشردن کلیدهای 2، 4، 6 و 8 با حفظ زمانبندی نسبی و مطلق مشخص بود. گروه خودکنترلی در زمان نیاز طلب بازخورد میکردند. درصورتیکه دو گروه دیگر بر زمان دریافت بازخورد، کنترلی نداشتند. در مرحل? اکتساب 72 و یادداری و انتقال 12 کوشش انجام گرفت. دادهها با استفاده از روش تکرار سنجش و واریانس عاملی مرکب تحلیل شد. نتایج نشان داد در مرحل? اکتساب، گروه خودکنترل و آزمونگر خطای زمانبندی نسبی کمتری در مقایسه با گروه جفتشده داشتند. در مراحل یادداری و انتقال، گروه خودکنترلی خطای زمانبندی نسبی کمتری در مقایسه با گروههای جفتشده و آزمونگر داشتند. همچنین گروه جفتشده خطای زمانبندی مطلق کمتری در مقایسه با گروه خودکنترلی نشان دادند.